هوش مصنوعی: این متن حماسی از نبرد شجاعانه یک سردار (سپهبد) با دشمنانش (هندیان) حکایت می‌کند. او با شجاعتی مثال‌زدنی، مانند شیر می‌غرید و با دشمنان می‌جنگید. در نهایت، شاه هندی با حیله و فریب سعی در گمراه کردن او دارد، اما سردار هوشیار است و به وعده‌های دروغین او اعتماد نمی‌کند. متن با توصیف صحنه‌های نبرد، شجاعت، حیله‌گری و هوشیاری شخصیت‌ها همراه است.
رده سنی: 15+ این متن شامل صحنه‌های نبرد و خشونت است که ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. همچنین، مفاهیمی مانند حیله‌گری و فریب نیاز به درک بالاتری دارد که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل‌درک است.

بخش ۹۸ - رزم فرامرز با ده پهلوان و کشتن ایشان را

سپهبد برآمد به کردار شیر
بغرید چون اژدهای دلیر

به دست اندرون گرزه سرگرای
به زیر اندرون باره بادپای

چو تنگ اندر آمد بدان هندیان
دمنده به کردار شیرژیان

بدان ده مبارز،یکی حمله برد
به اسب نبردی یکی پی فشرد

یکی را کمربند بگرفت و پشت
برآورد بر دیگری زد بکشت

یکی را کمربند بگرفت و سر
بپیچید و زد بر سرآن دگر

دم اسب دیگر سواری گرفت
بگرداند بر گرد سراز شگفت

به سان فلاخن بینداخت تیز
ابر دیگری آن یل پرستیز

به یک زخم دو کشته شد زان چهار
دو دیگر بیامد بر نامدار

به شبگیر تا گشت خورشید راست
گهی تاختند از چپ و گه ز راست

چنان ده دلاور که با ده هزار
برابر بدندی گه کارزار

همه از پی مردی و نام و ننگ
یکایک بدادند سر را به جنگ

زپیمان گری شاه بی هوش وداد
چنان نامداران ابر باد داد

دل رای،پرکین بدی از فراز
نگهدار پیمان شد از پیش باز

فرامرز گفتا به رای گزین
ابا شاه با دانش و بافرین

به پیمان کنون باج و بپذیر و ساو
چو بگریخت از شیر درنده گاو

چو بشنید از او شاه هندی سخن
غمی گشت از آن پهلو پیلتن

سگالید تدبیر تا چون کند
کز ایرانیان دشت پرخون کند

به کار اندر آورد پند وفریب
دلش رفت بر سوی مکر ونهیب

به شیرین زبان گفت با پهلوان
که ای شیر دل گرد روشن روان

فرود آی و بنشین و رامش پذیر
بدین فرخی باده و جام گیر

بگروم به پیمان و وعده درست
بدان ره روم من که فرمان توست

چو روشن شود کشور از آفتاب
سرنامداران درآید به خواب

شود تازه دل ها به دیدار تو
بسازیم برآرزو کار تو

به گفتار،شیرین،به دل پر دروغ
درونش بدان نامور بی فروغ

فرودآمد از بارگی شیردل
به دست اندرون،خنجر جان گسل

ندانست کز مکر،روباه پیر
همی دام سازد ابر نره شیر

چه گفت آن خردمند بیدار دل
چو دشمنت گشتست آزرده دل

منه دل به گفتار شیرین او
کزآن خرمی،تلخی آرد به روی

نشستند با رای هندی به هم
فرامرز و نام آوران،بیش و کم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۵۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۷ - پاسخ دادن رای هندی، فرامرز را
گوهر بعدی:بخش ۹۹ - طلب کردن فرامرز،همایون را
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.