هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد فراق و دوری از معشوق سخن می‌گوید. او از غم و اندوه ناشی از این جدایی و از دست دادن لذت‌های زندگی قبل از مصیبت‌ها می‌نالد. شاعر همچنین از سرزنش‌های دیگران به خاطر عشقش شکایت می‌کند و احساس می‌کند که در این عشق گم شده است. او از اشک‌های بی‌پایان و احساس تنهایی خود می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند دوباره به معشوقش برسد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری و مفاهیم فلسفی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

ایضا فی‌الغزل

متی جمع شملی بالحبیب المغاضب
و کیف خلاص القلب من یدسالب

اظن الذی لم یرحم الصب اذبکی
یقایس مسلوب الفؤاد بلاعب

فقدت زمان الوصل والمرء جاهل
بقدر لذیذ العیش قبل المصائب

تجانب خلی والوداد ملازمی
و فارق الفی والخیال مواظبی

ولم اربعدالیوم خلا یلومنی
علی حبکم الا نأیت بجانبی

الیک بتعنیف اللوائم عن فتی
سبته لحاظ الغانیات الکواعب

لقد هلکت نفسی بتدلیة الهوی
و کم قلت فیما قبل یا نفس راقبی

اشبه ما القی بیوم قیامة
و سیل دموعی بانتثار الکواکب

و ان سجع القمری صبحا اهمنی
لفقد احبائی کصرخة ناعب

اری سحبا فی الجو تمطر لؤلؤا
علی‌الروض لکنا علی کحاصب

الام رجائی فیه والبعد مانعی
و کیف اصطباری عنه والشوق جاذبی

و من ذاالذی یشتاق دونک جنة
دع النار مثوای و انت معاقبی

عزیز علی السعدی فرقة صاحب
و طوبی لمن یختار عزلة راهب

و هذا کتاب لا رسالة بعده
لقد ضج من شرح المودة کاتبی
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فی‌الغزل
گوهر بعدی:فی‌الغزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.