۱۸۳ بار خوانده شده

بخش ۱۰۴ - رسیدن خبر مرگ پدر به کوش پیل دندان و بر تخت نشستن او

به گوش آگهی شد که خاور خدای
که شد شاه خاور به دیگر سرای

رمه بی شبان ماند و تختش تهی
تو را گشت دیهیم شاهنشهی

ز دشمن بترسید و بربست رخت
سپه را همی راند تا پیش تخت

به تاج پدر بر پراگند خاک
ز سوگش همی جامه را کرد چاک

یکی هفته با سوگ بود و دژم
به هشتم روانش تهی شد ز غم

چنین است کردار و کار پسر
فزونی نباشدش مهر پدر

که مرگ پدر چون گذارد سه روز
شود مهرش از مغز وز دلش سوز

نکو گفت دهقان فرزانه سر
کرا دیده دوزی ز دل دورتر

به هشتم نشست از بر تخت و گاه
به درگاه او شد سراسر سپاه

بر آن تاج بر گوهر افشاندند
وراشاه خاور زمین خواندند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۰۳ - پیام کوش به نزد پدر و پاسخ او
گوهر بعدی:بخش ۱۰۵ - آگاه شدن طیهور و آتبین از مرگ پدر کوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.