هوش مصنوعی: شخصی به سوی مرز ماچین و چین رفت و با کمک به مردم آنجا، جزیره را آباد کرد. او با بزرگان ماچین متحد شد و با سپاهش در آنجا ماند. اما بعداً برخی از سپاهیانش به او خیانت کردند و مشکلاتی ایجاد شد.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم پیچیده‌تر مانند سیاست، اتحاد، و خیانت است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، زبان شعرگونه و کهن آن ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

بخش ۱۹۰ - رفتن طیهور از جزیره ی بسیلا و گرفتن ماچین و چین

به دریا سوی مرز ماچین شتافت
کرا از جزیره بدان مرز یافت

ز هرگونه ای دادشان برگ و ساز
به سوی جزیره فرستاد باز

سه سال اندر آن مرز ماچین و چین
بر و بار برداشت پاک از زمین

ز تخم بهک هرکه را یافت نیز
همه مهتری داد و هرگونه چیز

فرستاد چندان ز پرمایه گنج
که بود از گرانیش دریا به رنج

جزیره شد آبادتر زآن که بود
به آب و به باغ و به کشت و درود

بزرگان ماچین چو دیدند داد
به طیهور خرسند گشتند و شاد

چنان دست کردند با او یکی
که با کوش از ایشان نماند اندکی

نکردند فرمانِ او زآن سپس
سپاه آن که بر در بماندند و بس

ز لشکر همی هر که را خواند پیش
ستمکاره خواندندش و زشت کیش

به خمدان همی بود با او سپاه
که همواره بودند بر بارگاه

ز دست سپاهش همی روز و شب
به دندان بخایید دست و دو لب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸۹ - نیایش نمودن طیهور یزدان را
گوهر بعدی:بخش ۱۹۱ - مُردن طیهور شاه و پادشاهی کارم دادگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.