۱۷۰ بار خوانده شده

بخش ۱۹۰ - رفتن طیهور از جزیره ی بسیلا و گرفتن ماچین و چین

به دریا سوی مرز ماچین شتافت
کرا از جزیره بدان مرز یافت

ز هرگونه ای دادشان برگ و ساز
به سوی جزیره فرستاد باز

سه سال اندر آن مرز ماچین و چین
بر و بار برداشت پاک از زمین

ز تخم بهک هرکه را یافت نیز
همه مهتری داد و هرگونه چیز

فرستاد چندان ز پرمایه گنج
که بود از گرانیش دریا به رنج

جزیره شد آبادتر زآن که بود
به آب و به باغ و به کشت و درود

بزرگان ماچین چو دیدند داد
به طیهور خرسند گشتند و شاد

چنان دست کردند با او یکی
که با کوش از ایشان نماند اندکی

نکردند فرمانِ او زآن سپس
سپاه آن که بر در بماندند و بس

ز لشکر همی هر که را خواند پیش
ستمکاره خواندندش و زشت کیش

به خمدان همی بود با او سپاه
که همواره بودند بر بارگاه

ز دست سپاهش همی روز و شب
به دندان بخایید دست و دو لب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸۹ - نیایش نمودن طیهور یزدان را
گوهر بعدی:بخش ۱۹۱ - مُردن طیهور شاه و پادشاهی کارم دادگر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.