هوش مصنوعی:
پادشاه تصمیم میگیرد لشکری بزرگ به سمت چین بفرستد، اما بسیاری از سرداران و جنگجویانش در حال حاضر درگیر نبردهای دیگر هستند. او نستوه شیروی را انتخاب میکند و به او دستور میدهد سی هزار جنگجو انتخاب کند، به آنها انگیزه دهد و به سمت مرز چین حرکت کند تا با دیو زوش بجنگد و او را اسیر کند. پادشاه هشدار میدهد که این دیو بسیار حیلهگر و خطرناک است. در پایان، نستوه منشور چین را دریافت میکند و هدایایی از شمشیر، اسب، قبا و کلاه به او اعطا میشود.
رده سنی:
12+
متن دارای مضامین حماسی و جنگی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال پیچیده باشد. همچنین، وجود مفاهیمی مانند نبرد و حیلهگری دیو ممکن است برای گروههای سنی پایین تر مناسب نباشد. با این حال، برای نوجوانان و بزرگسالان جذاب و آموزنده خواهد بود.
بخش ۱۹۷ - برگزیدن نستوه شیروی به فرمانروایی چین و فرستادن او را به جنگ کوش
همی خواست تا لشکری گشن زوش
سوی چین فرستد به پیگار کوش
نبودند بر در بسی سروران
دلیران جنگی و گندآوران
کزان پیش بودند هر سروری
سوی دشمنی رفته با لشکری
سپهدار قارن شده سوی روم
سپاهی کشیده بر آن مرز و بوم
نریمان و گرشاسب بر هندوان
سپاهی کشیده چو پیل دمان
همه هند خون بود و تاراج بود
که گرشاسب را رزم مهراج بود
چنان آمد از رای خسرو پدید
که نستوه شیروی را برگزید
بدو گفت بگزین ز لشکر سوار
دلیران و گندآوران سی هزار
به روزی دل هر کسی شاد کن
یلان را ز گنج من آباد کن
یکی راه برکش سوی مرز چین
که دادم سراسر تو را آن زمین
چو آن جا رسیدی به مردی بکوش
مگر دست یابی بر آن دیو زوش
به بندش فرستی بدین بارگاه
ببینم یکی روی آن پر گناه
سپه را نگهدار از آن پر گزند
نگر تا نگردی به دستش نژند
که پر چاره دیوی ست نیرنگ ساز
گه کینه گردنکش و جنگ ساز
به نستوه دادند منشور چین
نهاد از برش مهر زرّین نگین
یکی خلعتش داد در خورد شاه
ز شمشیر و اسب و قبا و کلاه
سوی چین فرستد به پیگار کوش
نبودند بر در بسی سروران
دلیران جنگی و گندآوران
کزان پیش بودند هر سروری
سوی دشمنی رفته با لشکری
سپهدار قارن شده سوی روم
سپاهی کشیده بر آن مرز و بوم
نریمان و گرشاسب بر هندوان
سپاهی کشیده چو پیل دمان
همه هند خون بود و تاراج بود
که گرشاسب را رزم مهراج بود
چنان آمد از رای خسرو پدید
که نستوه شیروی را برگزید
بدو گفت بگزین ز لشکر سوار
دلیران و گندآوران سی هزار
به روزی دل هر کسی شاد کن
یلان را ز گنج من آباد کن
یکی راه برکش سوی مرز چین
که دادم سراسر تو را آن زمین
چو آن جا رسیدی به مردی بکوش
مگر دست یابی بر آن دیو زوش
به بندش فرستی بدین بارگاه
ببینم یکی روی آن پر گناه
سپه را نگهدار از آن پر گزند
نگر تا نگردی به دستش نژند
که پر چاره دیوی ست نیرنگ ساز
گه کینه گردنکش و جنگ ساز
به نستوه دادند منشور چین
نهاد از برش مهر زرّین نگین
یکی خلعتش داد در خورد شاه
ز شمشیر و اسب و قبا و کلاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۹۶ - فرستاده ی کارم در پیشگاه فریدون
گوهر بعدی:بخش ۱۹۸ - پاسخ نامه ی کارم و فرستادن هدایا به نزد او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.