۲۱۵ بار خوانده شده

بخش ۲۴۴ - آمادگی چینیان برای ادامه ی جنگ

چو بی شاه شد سوی شهر آن سپاه
خروش آمد از کوی و بازارگاه

سپاهی و شهری برآمد بهم
گروهی ز شادی، گروهی ز غم

خروشی برآمد ز ایوان کوش
که زارا، یلا، شاه پولادپوش

بتانش همه پرده برداشتند
غریو از بر چرخ بگذاشتند

ز خوبان همه شهر غلغل گرفت
گل تازه و مشک و سنبل گرفت

سپاهی و شهری شدند انجمن
جوانان و پیران همه رایزن

که ما از پس شاه چین چون کنیم
وگر دیده و دل پُر از خون کنیم

ز ما شهر نتوان ستد هیچ کس
نگهداشت باید شب و روز و بس

که مُردن به شهر از برِ شاه خویش
به از زنده در دستبدخواه خویش

ز بهر زن و بچّه و جان و چیز
بکوشیم چندان که نیروست تیز

برآن بر نهادند مردم دو بهر
که رزم آورند و بدارند شهر

به دروازه ها بخش کردند باز
سپاهی و شهری که بُد رزمساز

به دروازه ها لشکر انبوه شد
ز جوشن سر باره چون کوه شد

سری را سپردند از آن هر دری
درفشی برافراخت هر سروری

همه باره شد سرخ و زرد و بنفش
ز بس گونه گون پرنیانی درفش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش
گوهر بعدی:بخش ۲۴۵ - پیام قارن به چینیان و زنهار دادن به آنان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.