هوش مصنوعی: شخصی از عشق به فردی دیگر شکایت می‌کند و از درد و رنجی که در این راه متحمل شده است می‌گوید. او از دیگران می‌خواهد که از معشوق بپرسند که چرا او را اسیر کرده است و از خودش نپرسند که چرا کمند عشق به گردنش افتاده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عشق و رنج است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشد.

قطعه شمارهٔ ۱۶ - از او بپرس!

کسی ملامتم از عشق روی او می‌کرد
که خیره چند شتابی به خون خود خوردن؟

ازو بپرس که دارد اسیر بر فتراک
ز من مپرس که دارم کمند در گردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۱۵ - تو از سنگ سخت‌تری!
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۱۷ - کاه و کهربا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.