هوش مصنوعی: در این متن، نبرد بین منوچهر و کوش توصیف شده است. کوش با لشکرش به سرعت حرکت می‌کند و از زخم‌های منوچهر بی‌هوش می‌شود. منوچهر با گرز سنگین خود استخوان‌ها را می‌کوبد و دل و روزگارش آشفته می‌شود. سپس قارن از کار کوش آگاه می‌شود و به سوی او می‌رود. دو لشکر در دشتی به نبرد می‌پردازند و پس از مدتی، کوش شکست می‌خورد و به روم فرار می‌کند. پس از آن، هیچ‌کس جرأت مقابله با کوش را ندارد و قارن نیز دیگر به جنگ با او نمی‌رود.
رده سنی: 15+ این متن دارای صحنه‌های نبرد و خشونت است که ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و کهن ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۳۴۰ - گریختن کوش به خاوران

سراسیمه لشکر همی تاخت کوش
ز زخم منوچهر بی فرّ و هوش

ز گرز گران استخوان کوفته
دل و روزگارش بر آشوفته

دل اندیشه ناک از منوچهر شاه
به درگاه خواند آن دلاور سپاه

سوی خاوران رفت و نیرنگ کرد
زمانی مدارا، گهی جنگ کرد

همه مهتران را به فرمانبری
برآورد و کوتاه شد داوری

چو آگاه شد قارن از کار او
سپه کرد و شد سوی پیگار او

به دشتی دو لشکر برابر شدند
سوی دسته ی تیغ و خنجر شدند

چو رزم آزمودند یکچند گاه
شکن بود بر قارن رزمخواه

گریزان به روم آمد از دست کوش
نه با مرد زور و نه با اسب توش

وزآن پس ز شاهان با دسترس
چخیدن نیارست با کوش کس

نه قارن دگر شد سوی جنگ او
که سیر آمد از جنگ و نیرنگ او
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۳۹ - دادن منشور روم و توران به قارن و شاپور و بازگشت منوچهر به ایران
گوهر بعدی:بخش ۳۴۱ - عاشق شدن کوش بر دختر خود و کشتن دختر، و خواندن مردم به بت پرستی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.