هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی و جذابیت معشوق، درد دوری و عشق بی‌پایان خود می‌گوید و از دنیا به عنوان مکانی ویرانه یاد می‌کند که تنها جایگاه دل اوست. شاعر از مفاهیمی مانند زلف معشوق، لب و خم او به عنوان نمادهایی از زیبایی و عشق استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

تکه ۶

حالم از شرح غمت افسانه ایست
چشمم از عکس رخت بتخانه ایست

هر کجا بدگوهری در عالمست
در کنار آنچنان دردانه ایست

بر امید زلف چون زنجیر تو
ای بسا عاقل که چون دیوانه‌ایست

گفتم او را این چه زلف ( ... )
گفت هان فی‌الجمله در ( ... )

از لبش یک نکته‌ای ( ... )
وز خمش یک قطره‌ای پیمانه‌ایست

با فروغ آفتاب حسن او
شمع گردون کمتر از پروانه‌ایست

نازنینا رخ چه می‌پوشی ز من
آخر این مسکین کم از بیگانه‌ایست

از بت آزر حکایتها کنند
بت خود اینست از ( ... )

دل نه جای تست آخر چون کنم
در جهانم خود همین ویرانه‌ایست

این نه دل خوانند کین ( ... )
این نه عشق است از ( ... )
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۵
گوهر بعدی:تکه ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.