هوش مصنوعی: شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از جدایی و دوری از معشوق سخن می‌گوید. او با درد و حسرت از دیار معشوق خداحافظی می‌کند و آرزو می‌کند که روزگار معشوق همیشه نیکو باشد. شاعر حتی در غربت و دوری نیز برای معشوق دعا می‌کند و امیدوار است که روزی دوباره او را ببیند. او همچنین از عشق و علاقه‌اش به معشوق می‌گوید و آرزو می‌کند که حتی پس از مرگ نیز بوی معشوق او را زنده کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

تکه ۸

می‌روم با درد و حسرت از دیارت خیر باد
می‌گذارم جان به خدمت یادگارت خیر باد

سر ز پیشت برنمی‌آرم ز دستور طلب
شرم می‌دارم ز روی گلعذارت خیر باد

هر کجا باشم دعا گویم همی بر دولتت
از خدا باد آفرین بر روزگارت خیر باد

گر دهد عمرم امان رویت ببینم عاقبت
ور بمیرم در غریبی ز انتظارت خیر باد

گر ز چین زلف تو بویی رسد بر خاک ما
زنده برخیزم ز بوی مشکبارت خیر باد

گر ز من یاد آوری بنویس آنجا قطعه‌ای
سعدیا آن گفته‌های آبدارت خیر باد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تکه ۷
گوهر بعدی:تکه ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.