هوش مصنوعی:
شاعر از صبا (باد صبحگاهی) میخواهد که پیام عاشقانهاش را به معشوق برساند. او از صبا میخواهد که با ادب و احترام به آستان معشوق برسد، زلفهای معشوق را بگشاید و بوی آن را به شاعر برساند. در ادامه، شاعر به مخاطب توصیه میکند که از تعلقات دنیوی دوری کند، بر شهوت جوانی غلبه نماید و با رهایی از خودپرستی، به خدا نزدیک شود.
رده سنی:
15+
متن دارای مضامین عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به شهوت جوانی و مفاهیم عمیق عرفانی برای کودکان مناسب نیست.
شمارهٔ ۲۹
به صبا پیام دادم که ز روی مهربانی
سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی
چو رسی به آستانش ز ادب زمین ببوسی
ز من ای صبا پیامی بدهی بدو نهانی
سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی
ز نسیم زلف بویی به مشام ما رسانی
گر با خردی و زنده جانی
بر کن دل از این جهان فانی
آب رخ دین خود چه ریزی
از آتش شهوت جوانی
آتش در زن به هر دو عالم
خود را مگر از خودی رهانی
گر باز رهی زهستی خود
خود را به خدای خود رسانی
سحری به کوی آن بت گذری کن ار توانی
چو رسی به آستانش ز ادب زمین ببوسی
ز من ای صبا پیامی بدهی بدو نهانی
سر زلف مشکبارش به ادب مگر گشایی
ز نسیم زلف بویی به مشام ما رسانی
گر با خردی و زنده جانی
بر کن دل از این جهان فانی
آب رخ دین خود چه ریزی
از آتش شهوت جوانی
آتش در زن به هر دو عالم
خود را مگر از خودی رهانی
گر باز رهی زهستی خود
خود را به خدای خود رسانی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.