هوش مصنوعی: این شعر غنایی و عرفانی از درد دل و غم شاعر سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را نسبت به زندگی، عشق و رنج‌هایش بیان می‌کند. او از داغ دل، اشک‌های شبانه و ناتوانی در درک ذات الهی می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۷

صبحدم شیری که مهر دایه ام در کام ریخت
خون دل شد شام غم از دیده ام ایام ریخت

سرخ ناگردیده ریزد خون دل را دل به زور
حیف این می را که از خم ساقی ما خام ریخت

ساقی بزم طرب تا عقل دوراندیش شد
رنگ مینا را شکست و آبروی جام ریخت

آسمان هر مایهٔ نازی که پیدا کرده بود
جمله را یکبارگی در پای این اندام ریخت

آسمان، کوکب نما کی بود دست قدرتش؟
دامنی از داغ ما پر کرد و بر این بام ریخت

دوش بر حال شهیدان گریه اش دانی چه بود
بر دماغ آشفتگانش روغن بادام ریخت

دیدن ذاتش سعیدا درخور این دیده نیست
در خیال او پر اندیشه از اوهام ریخت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.