هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، عشق و دلدادگی، رنج‌های عاشقانه، و انتقاد از ریاکاری را بیان می‌کند. شاعر از اسارت دل در زلف معشوق، بی‌ثباتی دنیا، و ناامیدی از دست‌یافتن به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند عرفان، صبر در عشق، و ستایش معشوق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات انتقادی به اجتماع، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک ادبی و فرهنگی دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۷۷

هر آن دلی که به زلف بتی گرفتار است
ز دام جستهٔ تسبیح و قید زنار است

چرا به سر نزند لاله را که آن داغی
میان سوختگان عاشق وفادار است

جهان به خانهٔ تاریک و تنگ می ماند
که هر طرف بروی پیش روی دیوار است

اگر چه خاتم دل ها به نام اوست چه سود؟
که چون نگین سلیمان به دست اغیار است

چرا تو سر مرا فاش می کنی ای شیخ؟
مگر تو بندهٔ آن نیستی که ستار است؟

فدای او نکنم روح را که چیزی نیست
وگرنه دادن جان پیش من نه دشوار است

هوای داغ سعیدا به سر از آن دارم
که لاله بر سر شوریده زیب دستار است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.