هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و ستایش معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، عشق خود را به معشوق توصیف می‌کند و از مذهب عشق سخن می‌گوید. او هر چیزی را که از معشوق می‌رسد حلال می‌داند و تمنا را حرام می‌خواند. شعر همچنین به وصال و هجران اشاره دارد و زیبایی‌های معشوق را با عناصر طبیعت مانند سرو و گل مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۹۴

آن را که هوای رخ خوب تو تولاست
کفر است ورا مذهب و اسلام تبراست

با آن که مرا دیدهٔ امید به بالاست
چشمم به امید رخ زیبای تو بیناست

بی خواهش ما هر چه رسد از تو حلال است
در مذهب ما آن حرام است تمناست

هر گرد و غباری که به دل بود ز هجرت
از باغ وصال تو نسیم آمد و برخاست

چشم همه آن سو همه را چشم بدان رو
نازم به بت خویش که در عین تماشاست

در باغ جهان قامت سرو ارچه لطیف است
نازم به قد یار که در لطف، دوبالاست

از بحر شنیدم که به امواج همی گفت
هر کس که به ما رو کند از ماست که بر ماست

آن روز که جنان ازل طرح چمن بست
از گل رخ و از سرو سهی قد تو می خواست

هر دم به بتی تازه کند رسم محبت
تا غیر نداند که خدا یار سعیداست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.