هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیمی مانند بلندنظری، فروتنی، و نگاه فلسفی به زندگی می‌پردازد. شاعر از رمزهای نهانی، شاه و گدا، گریه، سرو روان، و یوسف به عنوان نمادهایی برای بیان اندیشه‌های خود استفاده می‌کند. در نهایت، اشاره‌ای به بی‌مغزی و قید کلاه دارد که می‌تواند نشان‌دهنده‌ی انتقاد از سطحی‌نگری باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و نمادین نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارند.

شمارهٔ ۲۱۴

چون من بلندنظر گاه گاه می افتد
نظر به همتم از سر کلاه می افتد

چه رمزهای نهانی نمی کنند به هم
به هم چو شاه و گدا را نگاه می افتد

خوشم به گریه ولی قطره ها چو آبله ای
قدم نمانده به پای نگاه می افتد

خوشم به سرو روانی که با دو دست به گردن
شراب خورده و خواه و نخواه می افتد

مدار آینه را رو به روی شاهسواری
عنان هوش ز دست نگاه می افتد

ز دستگیری یاران که خوشدل است که یوسف
چو شد خلاص ز گرگان به چاه می افتد

چو جوز خام سعیدا نشان بی مغزی است
هر آن سری که به قید کلاه می افتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.