هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تحولات درونی و روحی خود سخن میگوید، از جدایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به مقصود نهایی. او از رها کردن امیال و خواستههای مادی میگوید و اینکه با فکر روشن و غزل صاف، به آرامش و رضایت دست یافته است.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۲۹۸
زان زمانی که تن و روح روانم دادند
دل سرگشته و چشم نگرانم دادند
پشت خم گشتهٔ من گوشه نشین کرد مرا
تیر همت بشکستند و کمانم دادند
مقصدم را ز دو عالم به کناری بردند
و آن گه آن خانهٔ مقصود نشانم دادند
فکر آن تنگ دهان کرد چو مویم باریک
تا بتان همچو کمر جا به میانم دادند
فکر روشن تر از آیینهٔ جان بخشیدند
غزل صاف تر از آب روانم دادند
قسمت هر که سعیدا به رضایش کردند
آنچه از روز ازل خواستم آنم دادند
دل سرگشته و چشم نگرانم دادند
پشت خم گشتهٔ من گوشه نشین کرد مرا
تیر همت بشکستند و کمانم دادند
مقصدم را ز دو عالم به کناری بردند
و آن گه آن خانهٔ مقصود نشانم دادند
فکر آن تنگ دهان کرد چو مویم باریک
تا بتان همچو کمر جا به میانم دادند
فکر روشن تر از آیینهٔ جان بخشیدند
غزل صاف تر از آب روانم دادند
قسمت هر که سعیدا به رضایش کردند
آنچه از روز ازل خواستم آنم دادند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.