۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۶

از حیات ابد آن روح روان ما را بس
ما گذشتیم ز جان، صورت جان ما را بس

با رقیبان اگر اظهار کرم می سازد
گذران است همین لطف نهان ما را بس

ای جوانان به شما فصل بهار ارزانی
پیرافشانی هنگام خزان ما را بس

دیده را قسمت دیدار تو هر چند نماند
در ره وصل تو چشم نگران ما را بس

گرچه از ساغر دوران نکشیدیم [میی]
نظر جاذبهٔ پیر مغان ما را بس

طمع گنج نکردیم در این دیر خراب
همچو ماری کف خاکی به دهان ما را بس

به تمنای دم گرم مسیحا نرویم
ای سعیدا نفس سوختگان ما را بس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.