هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیمی مانند ناپایداری دنیا، رنج‌های بشری، و نقد زهد و ریاکاری می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند مورچه، مگس، کرکس و پشه، بی‌ثباتی زندگی و پوچی برخی تلاش‌های انسانی را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌ای به عشق و رنج‌های ناشی از آن دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از تصاویر به‌کاررفته (مانند کرکس و لاشه) ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۷۸

می برندش به همان راه که آمد واپس
هر که چون صبح زند خنده به خود نیم نفس

زاهدا سبحه بینداز که بس کوتاه است
از خم حلقهٔ زلف بت ما دست هوس

ای کم از مورچه بر خوان لئیمان جهان
چند بر سر بزنی دست تولا چو مگس

چه طلسم است در این لاشهٔ دنیا که مدام
می نماید به نظر نفس تو را کس، کرکس

چه توان برد ز من فیض چو آن دیوانه
گفت شب مونس من پشه و روز است مگس

تیره شد خاطر فرهاد ز سودای مجاز
ظاهر است این که شود خانه سیه ز آتش خس

دل شود خسته ز تکلیف که بلبل نالد
گر ز چوب گل صد برگ بساز ند قفس

زاهدان را ز ره آوازهٔ جنت برده است
سر به صحرا زده این قافله ز آواز جرس

نیستم طفل رسن تاب ولیکن چون او
کارم از پیشروی رفته سعیدا واپس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.