هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناامیدی شاعر نسبت به زندگی و شرایط خود سخن می‌گوید. او از وضعیت خود شکایت دارد و آرزوی رهایی از دردها و مشکلات را دارد. در ابیات مختلف، شاعر از مفاهیمی مانند رهایی از قیدوبندها، دوری از تعلقات دنیوی، و رسیدن به آرامش درونی صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به میگساری و عرفان نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و گاه اشاره به میگساری است که درک آن برای نوجوانان دشوار بوده و مناسب مخاطبان بالغ است. همچنین، لحن شعر حاوی حسرت و ناامیدی است که ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۰۱

کو چنان حالی که سازد از چنین حالم خلاص
[یا که ] پروازی که سازد از پر و بالم خلاص

باد عالی پایهٔ ادبار یارب زان که او
کرد بی منت ز منت های اقبالم خلاص

طالب آن هندوم کز یک کف خاکستری
کرد از احرام سفید و خرقهٔ شالم خلاص

باد بالا نوخطان را دست حسن بر کمال
ساختند از جامهٔ چون خامه چون نالم خلاص

داد جام باده بدمستی ز دین بیگانه ای
از چهل تن کرد بیرون وز ابدالم خلاص

دوش در بزم خموشان یک نفس دادند جای
حالتی آمد که کرد از قیل و از قالم خلاص

در حساب روز [و] شب عمرم سعیدا صرف شد
کرد آن رخساره و زلف از مه و سالم خلاص
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.