هوش مصنوعی: یک کشاورز زحمتکش که تمام عمرش را صرف کشاورزی و زراعت کرده، با سختی‌های طبیعت مانند باد و خاک و آب مبارزه می‌کند تا محصولش را به ثمر برساند. در یک روز سرد، او آتشی روشن می‌کند تا خود را گرم کند، اما ناگهان پرنده‌ای به او هشدار می‌دهد که آتش را خاموش کند تا آسیبی به لانه‌اش نرسد. پرنده به کشاورز یادآوری می‌کند که هر موجودی حق زندگی و آرزو دارد و باید به دیگران احترام گذاشت.
رده سنی: 10+ این متن دارای مفاهیم اخلاقی و پیام‌های عمیق درباره احترام به طبیعت و موجودات زنده است که برای کودکان بالای 10 سال قابل درک و آموزنده خواهد بود. همچنین، زبان شعرگونه و تمثیلی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در این سن به دست می‌آید.

آرزوی مادر

جهاندیده کشاورزی به دشتی
به عمری داشتی زرعی و کشتی

به وقت غله، خرمن توده کردی
دل از تیمار کار آسوده کردی

ستمها می کشید از باد و از خاک
که تا از کاه می شد گندمش پاک

جفا از آب و گل می دید بسیار
که تا یک روز می انباشت انبار

سخن ها داشت با هر خاک و بادی
به هنگام شیاری و حصاری

سحرگاهی هوا شد سرد زانسان
که از سرما به خود لرزید دهقان

پدید آورد خاشاکی و خاری
شکست از تاک پیری شاخساری

نهاد آن هیمه را نزدیک خرمن
فروزینه زد، آتش کرد روشن

چو آتش دود کرد و شعله سر داد
به ناگه طائری آواز در داد:

که ای برداشته سود از یکی شصت!
درین خرمن مرا هم حاصلی هست

نشاید کآتش اینجا برفروزی
مبادا خانمانی را بسوزی

بسوزد گر کسی این آشیان را
چنان دانم که می سوزد جهان را

اگر برقی به ما زین آذر افتد
حساب ما برون زین دفتر افتد

بسی جستم به شوق از حلقه و بند
که خواهم داشت روزی مرغکی چند

هنوز آن ساعت فرخنده دور است
هنوز این لانه بی بانگ سرور است

ترا زین شاخ آنکو داد باری
مرا آموخت شوق انتظاری

به هر گامی که پویی کامجوئیست
نهفته، هر دلی را آرزوئیست

توانی بخش، جان ناتوان را
که بیم ناتوانیهاست جان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آرزوی پرواز
گوهر بعدی:آسایش بزرگان
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۳۹۹/۱/۱۴ ۱۴:۰۹

جالب بود