هوش مصنوعی: ابر بر گل پژمرده‌ای بارید و از تلاش‌های خود برای کمک به گل سخن گفت، اما گل پاسخ داد که دیر شده و او از گرما پژمرده شده است. گل از ناسازگاری تقدیر و تلاش‌های بی‌ثمر خود در زندگی شکایت کرد و بیان کرد که دیگر امیدی به بهبودی ندارد. او جهان را تنها از طریق رنج و جفا شناخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، بیان ناامیدی و شکایت از تقدیر ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

احسان بی ثمر

بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت
کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم

خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم

ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم

ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ
هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم

تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت
کاز بهر واژگون شدنش برفراختم

دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست
کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم

منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا
من با یکی نظاره، جهان را شناختم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آئین آینه
گوهر بعدی:ارزش گوهر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.