هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوع عشق الهی و وصال با معشوق حقیقی می‌پردازد. شاعر از صفای دل در اثر عشق سخن می‌گوید و بر بی‌فایده بودن توبه از عشق تأکید دارد. او تقلید را در برابر تحقیق (عشق) شکست‌خورده می‌داند و یقین به فاعلیت خدا را یادآور می‌شود. شاعر از تکرار قصه‌ها خسته شده و مخاطب را به وحدت و عشق فرا می‌خواند. در نهایت، او از هجران و ماجراهای دنیوی گذر کرده و در سایه عاشقی آرام می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی مانند «تقلید»، «تحقیق»، و «توحید» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲

خوش خاطرم که یار مرا گفت: مرحبا
همراه مرحباست صفا در پی صفا

صافی شدست شیشه دل از صفای عشق
ای لطف مرحبای ترا جان و دل فدا!

زاهد، مگو محال که: از عشق توبه کن
من درد عشق را چه کنم، چون برم دوا؟

تقلید گفت: توبه و تحقیق گفت: عشق
مغلوب شد حکایت تقلید غالبا

چون شد یقین که غیر خدا نیست فاعلی
تلقین «مارمیت » بگو «اذ رمیت » را

جانم ز قصهای مکرر ملول شد
ای جان، بیا بماره توحید وانما

دل دولت وصال ترا رایگان نیافت
از بارهای بس که کشیدست بارها

بیرون ز شاهراه موحد سخن مگوی
این بود ابتدا و همینست انتها

چون واردیت نیست، مگو قصه از گزاف
بر شاهراه عشق بخوان رمز «هل اتا»

چندین مگو که: خون دل از دیده ریختم
فرزند حال باش و گذر کن ز ما مضا

قاسم، سخن مگوی ز هجران جان گداز
در ظل عاشقی شو و بگذر ز ماجرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.