هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی است که به ستایش خداوند و عشق الهی می‌پردازد. شاعر از سرمای عشق الهی سخن می‌گوید و اشاره‌ای به مستی از جام حق و شوق وصل به معشوق حقیقی دارد. همچنین، در ابیاتی به نقد صوفی‌نمایان خودکامه پرداخته و بر اهمیت رهایی از خود و پیوستن به حق تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات عرفانی دارند.

شمارهٔ ۱۱

خدا را، ای مذکر، رحم فرما
ز حد بگذشت سرمای تو بر ما

زهر جا، هر که پرسد منزل اوست
همه جا گو، همه جا گو، گو همه جا

شدم مفتون زلفش، تا چه زاید
از ان زلف سیه، «اللیل حبلا»

اگر نوشیده ای، خوش باد وقتت
می صافی ز جام حق تعالا

ز جام شوق او مستیم و خوشحال
تتن تن، تن تتن، تن تن، تلالا

ز خود بگسل، بدو پیوند، کینست
بدین ما تبرا و تولا

چها میگوید آن صوفی خود کام؟
تعجب مانده ام باری در آنها

نصیبت چون ز جام عاشقان نیست
برو باده مپیما، باد پیما

چو قاسم از وجود خویشتن رست
شرابش ناب شد، جامش مصفا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.