۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۹

گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست
با روی تست روی دلم، هر کجا که هست

جانم فدای ساقی و دردی درد او
کز نیم جرعه توبه و ناموس ما شکست

ذرات کاینات برقصند «لایزال »
قومی ز باده مست و گروهی ز باد مست

انصاف و راه راست نبود این که واعظان
گفتند: می بدست و گرفتند می بدست

از دل رسید هرچه برویم رسید و من
دل را بدوست دادم و از درد دل برست

از یار اگر مراد نداری طلب؛ رواست
شوخی مکن، که مصلحت کار از آن سرست

«ارنی » بگو ز مستی «لن » کاندرین مقام
سر در کشست عاشق و معشوق سرکشست

گر پرتو جمال تو از روی بت ندید
رهبان دیر ما ز چه رو گشت بت پرست؟

بگشاد پرده از رخ اسرار قاسمی
در حال می فروش سر خم باده بست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.