هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی است که از معشوق خود میخواهد تا به او توجه کند و دلش را نجات دهد. شاعر از عشق و دلدادگی سخن میگوید و از معشوق میخواهد که با لطف و مهربانی به او بنگرد. همچنین، در این شعر به مفاهیمی مانند عقل، عشق، و سوز درونی اشاره شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۸۶
دستم بدست گیر، که دل توبه کارتست
جان را نگاه دار، که جان یار غارتست
بر جان و بر دلم نظری کن ز روی لطف
جان را هزار منت و ذل شرمسار تست
اندر مغازه تنم، ای جان نازنین
تو پادشاه روح و دلم پرده دار تست
الطاف مینمایی و احسان ز حد گذشت
جان شرمسار عاطفت بی شمار تست
گفتم که: عقل؟ گفت که: قاضی کن فکان
گفتم که: عشق؟ گفت که: دارالعیار تست
گفتم که: سوز دارم و آتش، چه حالتست؟
گفتند: روشن از دل آتش نثار تست
گویند: قاسمی، که دم از عاشقی مزن
همراه عشق باش، که یار و دیار تست
جان را نگاه دار، که جان یار غارتست
بر جان و بر دلم نظری کن ز روی لطف
جان را هزار منت و ذل شرمسار تست
اندر مغازه تنم، ای جان نازنین
تو پادشاه روح و دلم پرده دار تست
الطاف مینمایی و احسان ز حد گذشت
جان شرمسار عاطفت بی شمار تست
گفتم که: عقل؟ گفت که: قاضی کن فکان
گفتم که: عشق؟ گفت که: دارالعیار تست
گفتم که: سوز دارم و آتش، چه حالتست؟
گفتند: روشن از دل آتش نثار تست
گویند: قاسمی، که دم از عاشقی مزن
همراه عشق باش، که یار و دیار تست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.