۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۴

در نهان خانه وحدت قمری پنهان است
که همو جان جهانست و همو جانانست

هیچ جا نیست وزو هیچ محل خالی نیست
عقل حیرت زده در شیوه او حیرانست

پیش ما قاعده اینست، مسلم دارید
هر گدایی که ز کوی تو رسد سلطانست

دلم از دست ببردی و بهجران دادی
داستان من شوریده ازین دستانست

گر بصدنامه نویسم صفت مشتاقی
اشتیاقم بملاقات تو صد چندانست

رسم آشفتگی و وصف پریشانی ها
بی خطا چین سر زلف ترا در شانست

قاسم از شیوه سودای تو شوریده دلست
دل سودا زده با عشق تو جان در جانست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.