هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید. او از زیبایی‌های معشوق، اشتیاق خود و درد عشق می‌گوید و از مفاهیمی مانند پروانه و شمع، دام و دانه، و می و میخانه استفاده می‌کند تا احساسات خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می و میخانه ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۵۸

بکوی عاشقان بت خانه ای هست
در آنجا دلبر جانانه ای هست

نمی داند کسی او را، ولیکن
بهر مجلس ازو افسانه ای هست

بپیش شمع رویش خور فرو رفت
که شمعش را چنین پروانه ای هست

مرا از زلف و خالش گشت معلوم
که هرجا دام باشد دانه ای هست

چو پیمان را شکستم، باز ساقی
کرم فرما، اگر پیمانه ای هست

چه کم از می، بدور چشم مستش؟
که در هر گوشه ای می خانه ای هست

سرشک قاسمی دریاست، در وی
برای طالبان دردانه ای هست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.