هوش مصنوعی: این شعر از عشق، عزم و پایداری در راه رسیدن به معشوق سخن می‌گوید. شاعر مخاطب را تشویق می‌کند که با شجاعت و توکل به یار، از خطرهای راه نهراسد و به مسیر خود ادامه دهد. همچنین، اشاره‌ای به تقدیر و قضای الهی دارد و از بی‌چاره‌گی در دنیای کهن سال شکوه می‌کند. در پایان، شاعر به قاسم توصیه می‌کند که تنها به سوی کوی حبیبان برود، چرا که در این راه شور و شرّی وجود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، اشاره به تقدیر و قضا و قدر، و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند خطرهای راه و بی‌چاره‌گی نیاز به درک و تجربه بیشتری از زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۵۹

زان یار سفر کرده کسی را خبری هست؟
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری هست

مردانه قدم نه، خطری نیست درین راه
بر یار توکل کن، اگر هم خطری هست

آخر ز خطرهای طریقت چه شماری؟
در نه قدم، ارزانکه ترا هم جگری هست

در کوچه ما راست رو، ای دوست، که اینجا
بالا شجری، دل حجری، لب شکری هست

زین بیش مگویید که : این عشق مورزید
ای ساده دلان، تیر قضا را سپری هست

بیچاره بماندیم درین دیر کهن سال
بیچاره شدن حیف، که چون چاره بری هست

تنها رو، قاسم، بسر کوی حبیبان
چون در غلبه قاعده شور و شری هست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.