هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، سرگردانی، و جستجوی معنویت سخن می‌گوید. او از عشق به معشوق، حیرت در برابر تقدیر، و پرسش‌های فلسفی درباره زندگی و معنای آن صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سرگردانی معنوی و پرسش‌های وجودی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۱۶۹

همه دردست درین واقعه، پس درمان چیست؟
چاره کار من بیدل سرگردان چیست؟

دل و جان ملک حبیبست و بلامال محب
شرع عشاق چنینست، مرا تاوان چیست؟

گرنه چشم خوش تو باده فروشست، ای جان
بر درت شب همه شب مشغله مستان چیست؟

آسمان نیز بصد دیده ترا می طلبد
ورنه اندر کفش این مشغله تابان چیست؟

بی تو روضه رضوان اگرم جای دهند
گویم: ای دوست، چه دزدیده ام؟ این زندان چیست؟

هر که کوی تو ندیدست نداند هرگز
که بر زنده دلان جنت جاویدان چیست؟

دل قاسم بطلب تا که یقینت گردد
مشرق صبح ازل، مملکت عرفان چیست؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.