هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و آشفتگی درونی خود میگوید و از درد فراق و نالههای شبانه سخن میراند. او از عشق آتشین، مستی و سرگردانی در راه عشق یاد میکند و از یار و معشوق خود طلب یاری مینماید. در پایان، از درگاه خداوند طلب عفو و بخشش دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از واژهها و مضامین مانند مستی و سرگردانی ممکن است برای کودکان نامفهوم یا نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۷۰
بخون آغشته ام، درمان من چیست؟
عجب آشفته ام، سامان من چیست؟
مرا عشق آتشی در جان نهادست
چه می داند کسی در جان من چیست؟
درین ره گرنه سرگردان یارم
سرشک لعل سرگردان من چیست؟
مرا ساقی دمادم جام می داد
اگر مستی کنم تاوان من چیست؟
قضا آشفته می دارد دلم را
نمی گویم قضا جنبان من چیست؟
چو سکر من بتوفیق حبیبست
درین صورت بگو سکران من چیست؟
دلم یغمای آن زلفست، اگر نه
همه شب ناله و افغان من چیست؟
هزاران آیت از کان تا بشانست
بدان یاری که اندر شان من چیست؟
قصور قاسمی را عفو فرما
چو دانایی که در امکان من چیست؟
عجب آشفته ام، سامان من چیست؟
مرا عشق آتشی در جان نهادست
چه می داند کسی در جان من چیست؟
درین ره گرنه سرگردان یارم
سرشک لعل سرگردان من چیست؟
مرا ساقی دمادم جام می داد
اگر مستی کنم تاوان من چیست؟
قضا آشفته می دارد دلم را
نمی گویم قضا جنبان من چیست؟
چو سکر من بتوفیق حبیبست
درین صورت بگو سکران من چیست؟
دلم یغمای آن زلفست، اگر نه
همه شب ناله و افغان من چیست؟
هزاران آیت از کان تا بشانست
بدان یاری که اندر شان من چیست؟
قصور قاسمی را عفو فرما
چو دانایی که در امکان من چیست؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.