هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و وابستگی شدید به معشوق (یا خداوند در تفسیر عرفانی) است. شاعر از دنیا و مادیات روی گردانده و تنها عشق را ارزشمند می‌داند. او زاهدان و صوفیان ظاهربین را نقد می‌کند و برتری عشق حقیقی را بر همه چیز تأکید می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین نقدهای اجتماعی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۹۰

از دولت دیدار تو دل را غم جان نیست
جان را ز غم عشق تو پروای جهان نیست

در کوی تو گم شد پی عشاق به یک بار
آن جا که تویی از دو جهان نام و نشان نیست

زهاد، مگویید که: ما از همه بهتر
گر زانکه کم آیید کمالی به از آن نیست

صوفی، که کشد باده صافی به صبوحی
مست است ولی در صف ما دردکشان نیست

در چارسوی عقل غم سود و زیانست
در حلقه عشاق به جز امن و امان نیست

بستان حق را ز جهان، خواجه فلانی
زان پیش که آوازه برآید که: فلان نیست

گفتم: سر من خاک رهت، گفت که: هیهات
قاسم، سر خود گیر که ما را سر آن نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.