هوش مصنوعی: این متن عرفانی درباره عشق الهی و رهایی از خود برای رسیدن به حقیقت است. شاعر عشق را راهی پر از خطرات اما ارزشمند توصیف می‌کند و زاهد مغرور را به دلیل نداشتن دیدار با جمال الهی سرزنش می‌کند. متن بر اهمیت عشق و فنا در معشوق حقیقی تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به مفاهیم مانند 'فنا در عشق' نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۴

خلق گویند که: در عشق بلیاتی نیست
قدمی نیست درین راه که آفاتی نیست

بر سر کوی تو، کان منزل سرمستانست
نرود شب که دلم را هی و هیهاتی نیست

روی تو کشف من و غمزه کرامات منست
تا نگویی که: مرا کشف و کراماتی نیست

هله! ای زاهد افسرده، بخود مغروری
که یقینست ترا حسن ملاقاتی نیست

هرکه آزاد شد از خود بجهان، آخر کار
مثل او در دو جهان سید و ساداتی نیست

بمناجات نشاید شدن اندر ره عشق
موسی جان مرا وعده میقاتی نیست

قاسمی را بجز از عشق تو در ملک وجود
در جهان دل و جان هیچ عباداتی نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.