هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که از عشق به عنوان سرمایه اصلی سعادت و حیات جاودان یاد میکند. شاعر از نقاره سحری به عنوان نمادی از عشق و رسیدن به حقیقت یاد میکند و تأکید میکند که تنها عشق است که ارزش فخر کردن دارد. همچنین، شاعر از مخاطب میخواهد که سخن را تنها به گوش افراد دانا بسپارد و از مردم جاهل دوری کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۳۹
نقاره سحری قصه ای نهان دارد
ولی بخود نه حکایت،نه داستان دارد
ولی چو چوبک عشقش رسید یعنی «قل »
بغلغل آید و صد شور و صد فغان دارد
بهر اصول که گیرد نقاره از مضراب
اصول را بهمان وصف بر زبان دارد
سخن ز مردم جاهل نگاه دار ولیک
بگو بگوش محقق،که جای آن دارد
بغیر عشق،که سرمایه سعادت تست
بهرچه فخر کنی،فخر رازیان دارد
بکوی عشق و مودت هزار جان بجویست
میا به کوچه ما،هرکه فکر جان دارد
دلم رسید بعشقت بدولت جاوید
ز عشق تا به ابد شکر جاودان دارد
یقین که عین حیاتست و نور اعیانست
که چشم باطن او سرمه عیان دارد
بقاسمی نظری کن ز روی لطف و کرم
که در هوای تو رویی بر آستان دارد
ولی بخود نه حکایت،نه داستان دارد
ولی چو چوبک عشقش رسید یعنی «قل »
بغلغل آید و صد شور و صد فغان دارد
بهر اصول که گیرد نقاره از مضراب
اصول را بهمان وصف بر زبان دارد
سخن ز مردم جاهل نگاه دار ولیک
بگو بگوش محقق،که جای آن دارد
بغیر عشق،که سرمایه سعادت تست
بهرچه فخر کنی،فخر رازیان دارد
بکوی عشق و مودت هزار جان بجویست
میا به کوچه ما،هرکه فکر جان دارد
دلم رسید بعشقت بدولت جاوید
ز عشق تا به ابد شکر جاودان دارد
یقین که عین حیاتست و نور اعیانست
که چشم باطن او سرمه عیان دارد
بقاسمی نظری کن ز روی لطف و کرم
که در هوای تو رویی بر آستان دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.