۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۲

بپیش اهل سیادت سعادتی دارد
دلی که از همه عالم فراغتی دارد

سعادتی دگر اینست کز سلامت دل
بدین عشق و مودت ارادتی دارد

سعادتی که از این برترست و نیکوتر:
که با وقوف درین ره شهادتی دارد

درین طریقه روایت تمام نیست ولیک
مگر معین روایت درایتی دارد

چو مست جام شدی مست مستدام شوی
که جان بشیوه عشق استدامتی دارد

تو سر آیت حسنش طلب کن از ذرات
که سر آیت حسنش سرایتی دارد

چو نام دوست شنید از جهان و جان برخاست
ز شوق دوست،اگر جان بدایتی دارد

کسی که عاشق صادق بود چو پروانه
میان آتش دل وجد و حالتی دارد

مدام قاسم بیچاره در همه احوال
بوصف روی تو روشن حکایتی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.