هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از عشق و جذبههای روحانی سخن میگوید، جایی که عقل در برابر کشش عشق ناتوان است و جان به سوی معشوق ازلی کشیده میشود. شاعر از وحدت، معرفت، و لطف بیکران الهی میگوید و به رهایی از گناه و رسیدن به مقام انسانی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات تخصصی شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفی دارد.
شمارهٔ ۲۷۳
باز دست عشق عقلم را گریبان میکشد
باز جان سوی حریم عز سلطان میکشد
باز در خم خانه وحدت ز جام معرفت
روح پاکم جرعه ها چون بحر عمان میکشد
باز جوهرهای عرفان راز گنج «کنت کنز»
لطف محبوب ازل در رشته جان میکشد
با وجود ملک معنی هر زمان خط عدم
کلک همت بر سواد ملک خاقان میکشد
باز بر دیوان بی باکی ذل و جرم من
دست لطف لایزالی کلک غفران میکشد
باز از صف نعال پاس فضل لایزال
جان ما را بر سریر صدر انسان میکشد
در سرای وصل جانان قاسمی را بار داد
زانکه دیرست او که بر دل بار هجران میکشد
باز جان سوی حریم عز سلطان میکشد
باز در خم خانه وحدت ز جام معرفت
روح پاکم جرعه ها چون بحر عمان میکشد
باز جوهرهای عرفان راز گنج «کنت کنز»
لطف محبوب ازل در رشته جان میکشد
با وجود ملک معنی هر زمان خط عدم
کلک همت بر سواد ملک خاقان میکشد
باز بر دیوان بی باکی ذل و جرم من
دست لطف لایزالی کلک غفران میکشد
باز از صف نعال پاس فضل لایزال
جان ما را بر سریر صدر انسان میکشد
در سرای وصل جانان قاسمی را بار داد
زانکه دیرست او که بر دل بار هجران میکشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.