هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق به معشوق و تأثیرات روحانی و عاطفی آن سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند ماه، گل‌ها، و شکر، عشق خود را به معشوق توصیف می‌کند و از رنج‌های عشق و تجدید حیات پس از هر درد می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند تجلی و صدق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و شور عاشقانه نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

شمارهٔ ۲۷۸

آن ماه دل افروز که رشک قمر آمد
در پرده نهانست ولی پرده در آمد

گلهای بساتین همه نالند چو بلبل
چون حسن تو در صحن چمن جلوه گر آمد

هرجا که تجلی رخت جلوه عیان کرد
بالا شجری،دل حجری،لب شکر آمد

یک لمعه ز رخسار تو در ملک جهان تافت
«صدق » ز دل خرقه و زنار بر آمد

صد بار بکشتند مرا در غم عشقت
هر بار از آن بار دگر زنده تر آمد

هر تیرکه از شست تو آمد،بحقیقت
بر سینه عشاق چو شهد و شکر آمد

هر جام که خوردیم از آن خم دل افروز
در بار دگر جودت او بیشتر آمد

شاید که بدنیی و بعقبی نکند میل
جانی که دو عالم بر او مختصر آمد

یاران همه در حالت خوش مست سماعند
کز یار سفر کرده قاسم خبر آمد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.