هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از دیدار با معشوق الهی و تأثیرات عمیق این دیدار بر روح و جان خود سخن می‌گوید. او از مستی و شور عشق، انکار منکران، و زنده شدن دل و جان با حضور معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۸۲

چشم بیدار مرا نوبت دیدار آمد
دوست از خلوت جان جانب بازار آمد

قصه در پرده نگوئیم،که آن شاه وجود
خویشتن را ز پس پرده خریدار آمد

علم نصرت منصور ز کیوان بگذشت
که چنین مست ومعربد بسردار آمد

منکران در صف انکار تبرز کردند
سنگ ازین واقعه در موطن اقرار آمد

مل ترا دید بسی شورش و مستی ها کرد
گل ترا دید ز سودای توگل زار آمد

دل و جان دو جهان زنده جاویدان شد
حسن آندوست چو در جلوه بتکرار آمد

قاسم،ازمردم محجوب شدی زنهاری
هر که زنهار ترا دید بزنهار آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.