۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۳

شاد باش،ای دل من،نوبت دیدار آمد
سرنگهدار،که آن مونس دلدار آمد

یار از خلوت جان جانب بازار رسید
گل بقنطار شد و مشک بخروار آمد

هر که او وصل ترایافت بجان خواهان شد
و آنکه هجران ترا دید بزنهار آمد

ای دل، ای دل، چه نشستی؟منشین،در رقص آی
صبح صادق بدمید،آن بت عیار آمد

هر که رخسار ترا دید مسلمان شد باز
وآنکه گیسوی ترا در صف کفار آمد

دل آن خواجه،که انکار حقیقت می کرد
روی زیبای ترا دید باقرار آمد

سخن سر حقیقت بزبانها افتاد
دوست از خلوت جان جانب بازار آمد

دل،که او منکر زنار و چلیپا می بود
دید زلفین ترا،عاشق زنار آمد

هر که زلفین ترا دید دو عالم بفروخت
قاسمس روی ترا دید خریدار آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.