هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، شور و شوق عاشقانه و عرفانی را بیان می‌کند. شاعر از مستی معنوی، فنا در عشق الهی، و تسلیم در برابر اراده خدا سخن می‌گوید. او از بوی یوسف (نماد جمال الهی)، شفای درد فراق، و آمدن معشوق بی‌ریا یاد می‌کند و تأکید می‌کند که همه اتفاقات از جانب خداست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل تسلیم در برابر بلا و مفاهیم فنا در عرفان نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۴۳

بانگ مستان خرابات فنا می آید
راست بشنو،ز سر صدق صفا می آید

دل ما زنده شد از نکهت باد سحری
بوی یوسف زدم باد صبامی آید

روی بر خاک نهم، جامه درانم از شوق
آن زمان کان شه بی روی و ریا می آید

هرکسی بر سر کوی تو زمستی آیند
جان ما از سر تسلیم و رضا می آید

دید بیمار فراقیم و شفا می طلبیم
بر سر آن یار گرامی بشفا می آید

یار با این دل شوریده چه طالع دارد
که بلاها همه بر جانب ما می آید؟

هله!ای قاسم بیدل،ببلا تن در ده
هر چه آید همه از پیش خدا می آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.