۱۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۸

از پیر مغان گر خبری هست بگویید
از باده اگر ما حضری هست بگویید

تا چند ملامت که خطیرست ره عشق؟
گر تیر قضا را سپری هست بگویید

پران ز پر عشق شد این جان بلا دوست
جز عشق اگر بال و پری هست بگویید

در بادیه محنت هجران شب تاریک
جز پیر مغان راهبری هست؟ بگویید

جز مستی عشاق، که آن سد عظیمست
در راه محبت خطری هست؟ بگویید

از خطه امکان طرف حضرت واجب
جز راه فنا رهگذری هست؟ بگویید

با ما خبری نیست، که مستان خرابیم
گر زانکه شما را خبری هست بگویید

قاسم، رخ و زلفش همه دورست و تسلسل
در دور و تسلسل نظری هست؟ بگویید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.