هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند فریبندگی دنیا، عشق الهی، رهایی از نفس و جستجوی معنویت میپردازد. شاعر از مستی عشق و نور الهی سخن میگوید و دعوت به ترک غرور و تعلقات دنیوی میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۸۴
در کهن دیر زمان جمله فریبست و غرور
وقت آن شد که زنم خیمه بصحرای سرور
صفت شیوه «احببت » شنید این دل مست
علم عشق برافراخت بصحرای ظهور
آن چنان مست خرابم بخرابات امروز
که بهش باز نیایم بگه نغمه صور
صفت نور ترا دید ورای انوار
ورد جان و دل ما گشت که: «یا نورالنور»
ای دل، از هستی خود یک قدمی بیرون نه
تا شود در نفسی جرم و گناهت مغفور
حالت هستی تو خانه دل کرد خراب
هان و هان! تا نشنوی باز بهستی مغرور
قاسم، از جنت و فردوس مگو، کان شه را
جنتی هست، که آنجا نه قصور است و نه حور
وقت آن شد که زنم خیمه بصحرای سرور
صفت شیوه «احببت » شنید این دل مست
علم عشق برافراخت بصحرای ظهور
آن چنان مست خرابم بخرابات امروز
که بهش باز نیایم بگه نغمه صور
صفت نور ترا دید ورای انوار
ورد جان و دل ما گشت که: «یا نورالنور»
ای دل، از هستی خود یک قدمی بیرون نه
تا شود در نفسی جرم و گناهت مغفور
حالت هستی تو خانه دل کرد خراب
هان و هان! تا نشنوی باز بهستی مغرور
قاسم، از جنت و فردوس مگو، کان شه را
جنتی هست، که آنجا نه قصور است و نه حور
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.