هوش مصنوعی: این متن عرفانی از مولانا، شور و شوق عشق الهی و حضور در وحدت را توصیف می‌کند. شاعر از عشق به معشوق (خدا) سخن می‌گوید و از ترس دوری از این عشق می‌نالد. او از نمک‌دان بودن معشوق و شورانگیزی جهان به واسطه او یاد می‌کند و اشاره‌ای به «اناالحق» منصور حلاج دارد. در پایان، مستی عرفانی و بی‌خودی در عشق را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص مانند «اناالحق» یا استعاره‌های پیچیده (مانند باز و عصفور) ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این متن نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفی دارد.

شمارهٔ ۳۸۳

پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور
در نهان خانه وحدت همه نورست و سرور

بر سر راه تولا همه شادی و طرب
در بیابان تمنا همه حسبان و غرور

شادمانم که بکوی تو گذر خواهم کرد
ترسم از عشق که گوید که: ازین درگه دور!

بس عجب مانده ام، ای جان و جهان، در صفتت
که تو کان نمکی وز تو جهانی در شور

چه عجب باشد اگر صید تو گردد دلها؟
عشق چون باز نجیب آمد و جانها عصفور

خوش «انالحق » گو و بر دار سلامت بر شو
چون کشیدی تو ازین جام شراب منصور

قاسم از جام تو مستست و خراب افتادست
که بهش باز نیاید بگه نغمه صور
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.