۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۳

پیش ما قصه شوقست و شهودست و حضور
در نهان خانه وحدت همه نورست و سرور

بر سر راه تولا همه شادی و طرب
در بیابان تمنا همه حسبان و غرور

شادمانم که بکوی تو گذر خواهم کرد
ترسم از عشق که گوید که: ازین درگه دور!

بس عجب مانده ام، ای جان و جهان، در صفتت
که تو کان نمکی وز تو جهانی در شور

چه عجب باشد اگر صید تو گردد دلها؟
عشق چون باز نجیب آمد و جانها عصفور

خوش «انالحق » گو و بر دار سلامت بر شو
چون کشیدی تو ازین جام شراب منصور

قاسم از جام تو مستست و خراب افتادست
که بهش باز نیاید بگه نغمه صور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.