۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۵

گر کسی مست و خرابست ز مستانش پرس
هر کرا جان و دلی هست ز جانانش پرس

عشق ایمان حقیقیست درین دیر فنا
هر که دعوی فنا کرد ز ایمانش پرس

دل، که از زلف پریشان دم آهسته زند
زود از آشفتگی زلف پریشانش پرس

هر که گوید که: به تحقیق و یقین انسانم
در میان سخن از جوهر انسانش پرس

هر که گوید که: بدان یار شناسا شده ام
رو بدو آور و از شیوه عرفانش پرس

عید و نوروز جهان جمله طفیل رخ تست
هر که دم می زند از عید ز قربانش پرس

داغ سودای تو دارد دل قاسم شب و روز
صورت حال دل از دیده گریانش پرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.