۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۶

بنادانان مگو سر حقایق
که هر گوشی سخن را نیست لایق

ولی گر فرصتی باشد توان گفت
بگوش جان عذرا، سر وامق

سخن از توبه و تقوی رها کن
ز مستی گو بسرمستان عاشق

دلی باید که اندر راه معنی
ز صفوت دم زند چون صبح صادق

اگر هشیار راهی نوش بادت
وگر مستی مکن بحث علایق

بجز عشقت درین ره کس ندیدم
امین خاطر و یار موافق

مگو با غافلان اسرار، قاسم
خلایق را نداند غیر خالق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.