هوش مصنوعی: این شعر از درد فراق و عشق سخن می‌گوید و از بی‌تفاوتی معشوق و رنج عاشقان می‌نالد. شاعر بیان می‌کند که عاشقان به حق در وصال غرق‌اند و لذت عشق را تنها کسانی درک می‌کنند که آن را تجربه کرده‌اند. در پایان، شاعر به دنبال نور توحید و حقیقت عشق در درون خود می‌گردد و نه در صفحات کتاب‌ها.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۴۰۷

متمادی شدست یوم فراق
«کیف احوال؟ ایها العشاق »

درد ما را مگر دوایی نیست؟
که تو بس فارغی و ما مشتاق!

دل ریشم ز دوست مرهم یافت
مدعی ریش می کند ز نفاق

عاشقان در وصال مستغرق
به هوس نی، ولی به استحقاق

لذت عشق را نمی دانی
که نداری به هیچ گونه مذاق

خیز، چون شب گذشت و روز آمد
نور توحید می کند اشراق

قاسمی، سر عشق می طلبی؟
در دل خود طلب، نه در اوراق
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.