هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر اشتیاق شدید شاعر به معشوق است که او را منشأ همه زیبایی‌ها و تقدیرها می‌داند. شاعر از سفرهای خود در جستجوی معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که هیچ‌چیز به زیبایی او نیست. او از معشوق می‌خواهد که به او نظری کند و او را از دنیای مادی رها سازد. متن با تأکید بر عشق الهی و توحید پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰۸

بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک
بجست و جوی تو از خاک برجهم چالاک

جهان بگشتم و آفاق را سفر کردم
ندیده ام بجمال تو از سمک بسماک

اگر دمی نظری جانب من اندازی
گذر کنم بزمانی ز انجم و افلاک

بحال خود نظری کن، که جان جانهایی
تویی خلاصه تقدیر و زبده لولاک

چسان لطیف و ظریفی، که از لطافت و حسن
قدم بکلبه احزان من نهی، حاشاک!

تو روح پاکی، اگر حرص و آز بگذاری
بجان پاک تو سوگند می خورم زر پاک

جهان پرست ز نور خدای عز و جل
ولیک دیده اعمش نمی کند ادراک

تو شاه عشقی، اگر خویشتن نگه داری
که گفته اند که: «الله وال من والاک »

بقاسمی نظری کن، که نیک حیرانست
«اله ارض و سمائی و لا اله سواک »
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.