هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زبان یک فرد دیوانه در زندان بیان می‌شود. او از رفتار عاقلان انتقاد می‌کند و می‌گوید که عاقلان از دیوانگان ترسیده‌اند و حتی سنگ‌هایی را که او پنهان کرده بود، دزدیده‌اند. او خود را آینه‌ای می‌داند که عاقلان در آن خود را دیده و به خود خندیده‌اند. همچنین، او از بی‌عدالتی و رفتارهای ناعادلانه عاقلان شکایت می‌کند و می‌گوید که آنها خود مرتکب گناهان بزرگی شده‌اند اما او را به خاطر کارهای کوچک سرزنش می‌کنند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و انتقادی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و انتقادی موجود در متن نیاز به تجربه و درک بیشتری از جامعه و روابط انسانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

دیوانه و زنجیر

گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه‌ای
عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند

من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای
کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده‌اند

دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین
ای عجب! آن سنگها را هم ز من دزدیده‌اند

سنگ میدزدند از دیوانه با این عقل و رای
مبحث فهمیدنیها را چنین فهمیده‌اند

عاقلان با این کیاست، عقل دوراندیش را
در ترازوی چو من دیوانه‌ای سنجیده‌اند

از برای دیدن من، بارها گشتند جمع
عاقلند آری، چو من دیوانه کمتر دیده‌اند

جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در
گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیده‌اند

کرده‌اند از بیهشی بر خواندن من خنده‌ها
خویشتن در هر مکان و هر گذر رقصیده‌اند

من یکی آئینه‌ام کاندر من این دیوانگان
خویشتن را دیده و بر خویشتن خندیده‌اند

آب صاف از جوی نوشیدم، مرا خواندند پست
گر چه خود، خون یتیم و پیرزن نوشیده‌اند

خالی از عقلند، سرهائی که سنگ ما شکست
این گناه از سنگ بود، از من چرا رنجیده‌اند

به که از من باز بستانند و زحمت کم کنند
غیر ازین زنجیر، گر چیزی بمن بخشیده‌اند

سنگ در دامن نهندم تا در اندازم بخلق
ریسمان خویش را با دست من تابیده‌اند

هیچ پرسش را نخواهم گفت زینساعت جواب
زانکه از من خیره و بیهوده، بس پرسیده‌اند

چوب دستی را نهفتم دوش زیر بوریا
از سحر تا شامگاهان، از پیش گردیده‌اند

ما نمیپوشیم عیب خویش، اما دیگران
عیبها دارند و از ما جمله را پوشیده‌اند

ننگها دیدیم اندر دفتر و طومارشان
دفتر و طومار ما را، زان سبب پیچیده‌اند

ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست
عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:دیده و دل
گوهر بعدی:ذره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.