هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی عمیق خود سخن میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند. او از اهمیت لحظهحاضر و پذیرش عشق بدون ترس از فردا میگوید و اشاره میکند که در راه عشق، فنا و از خودگذشتگی ضروری است. همچنین، او بر بیخبری رقیبان و ناآشنایی آنان با رموز عشق تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۴۲۲
بهیچ یار و دیاری اگر چه دل ننهادم
ولیک عاقبة الامر دل بمهر تو دادم
دری ز وصل گشادی، بروی من نظری کن
بیمن دولت وصل ببین که در چه گشادم؟
بیار جام مصفا، مگو حکایت فردا
نفس قبول کن از ما، دم این دمست، دم این دم
ز جور روی مگردان، که در طریقه رندان
حدیث عشق و سلامت نبوده است مسلم
رموز عشق بیان کن بپیش ما، که نگویند
مجردان طریقت حدیث عالم و آدم
طریق عشق و مودت ره فناست، فنا شو
سخن تمام شد این جا، «اذا اصبت فالزم »
ز جذب خاطر قاسم رقیب بهره ندارد
طریق صید نداند سگی که نیست معلم
ولیک عاقبة الامر دل بمهر تو دادم
دری ز وصل گشادی، بروی من نظری کن
بیمن دولت وصل ببین که در چه گشادم؟
بیار جام مصفا، مگو حکایت فردا
نفس قبول کن از ما، دم این دمست، دم این دم
ز جور روی مگردان، که در طریقه رندان
حدیث عشق و سلامت نبوده است مسلم
رموز عشق بیان کن بپیش ما، که نگویند
مجردان طریقت حدیث عالم و آدم
طریق عشق و مودت ره فناست، فنا شو
سخن تمام شد این جا، «اذا اصبت فالزم »
ز جذب خاطر قاسم رقیب بهره ندارد
طریق صید نداند سگی که نیست معلم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.