هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که برای درمان دل شکسته‌اش به سراغ معشوق آمده است. او از غم و رنج عشق و جور رقیب می‌نالد، اما با این حال، عشق خود را پایدار و جاودانه می‌داند و آرزوی دیدار معشوق را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۴۵۸

پهلوی خوان بسر کوی حبیب آمده ایم
بهر درمان دل خود بطبیب آمده ایم

این هم از وصل تو افتاد که ناگاه امروز
بسرکوی غم از جور رقیب آمده ایم

هرکسی قسم و نصیبی ز تو حاصل دارند
ما چنین واله غم بهر نصیب آمده ایم

ما جوی از غم عشقت بدو عالم ندهیم
از ازل عاشق و هشیار و لبیب آمده ایم

روی بنمای، که تا پیش رخت جان بدهیم
که بدیدار تو امروز غریب آمده ایم

ما بصورت بتو نزدیک و بمعنی نزدیک
منت از دوست که با یار قریب آمده ایم

قاسمی روی ترا دید دل از دست بداد
چون بدیدار تو خوش حال و نجیب آمده ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.