هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر سرمستی و فداکاری شاعر در راه عشق و خدمت به معشوق است. شاعر خود را همچون شمعی روشن و فدایی معشوق توصیف میکند و از مدعیان میخواهد که به صحبت او وارد نشوند. او خود را شیر عرصه و فرزند شیر میداند و در نهایت، از بادهی عشق سرمست است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی نیاز به درک نسبتاً بالایی دارد.
شمارهٔ ۴۵۷
ما در هوای عشق تو سرمست باده ایم
چون شمع روشنیم و بخدمت ستاده ایم
از ما مپیچ روی، که هنگام صبح و شام
بر خاک آستان تو رویی نهاده ایم
در رهروان عشق بخواری نظر مکن
ما خانه زاده ایم و ازین خانه زاده ایم
ای مدعی، بصحبت ما روبهی مکن
هم شیر عرصه ایم و هم از شیر زاده ایم
شانهای بوالعجب صفت ماست در جهان
گه مطلق زمانه و گه در قلاده ایم
ای خواجه لطیف، که هشیار و عاقلی
از ما ادب مجوی، که سرمست باده ایم
قاسم، بشوق یار دل و دین و سر بباز
چون خون بهای خویش هم اول ستاده ایم
چون شمع روشنیم و بخدمت ستاده ایم
از ما مپیچ روی، که هنگام صبح و شام
بر خاک آستان تو رویی نهاده ایم
در رهروان عشق بخواری نظر مکن
ما خانه زاده ایم و ازین خانه زاده ایم
ای مدعی، بصحبت ما روبهی مکن
هم شیر عرصه ایم و هم از شیر زاده ایم
شانهای بوالعجب صفت ماست در جهان
گه مطلق زمانه و گه در قلاده ایم
ای خواجه لطیف، که هشیار و عاقلی
از ما ادب مجوی، که سرمست باده ایم
قاسم، بشوق یار دل و دین و سر بباز
چون خون بهای خویش هم اول ستاده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.